ردپای عشق

ردپای عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اثبات وجود حجت خدا حضرت مهدى از ديدگاه نقل‏

25 اسفند 1394 توسط بنده عشق

بسم الله الرحمن الرحيم
شوراي عالي حوزه علميه قم
مرکز مديريت حوزه هاي علميه خواهران
مدرسه ي علميه ريحانه النبي(سلام الله عليها)- شيراز

موضوع تحقيق:
اثبات وجود حجت خدا حضرت مهدى از ديدگاه نقل‏
استاد مربوطه:
سرکار خانم مقتدايي

پژوهشگر

راضیه سلطانی

مقدمه
وجود يك انسان كامل و حجت خدا كه واسطه بين خالق و مخلوق باشد و از دين و شريعت اصيل و ناب حفاظت نمايد، ضروری می باشد كه به حكم عقل، خلقت عالم بدون وجود حجت الهى كارى عبث و بيهوده است.
در اين گفتار با يارى و توفيق الهى مسئله رهبرى و مهدويت را از ديدگاه آيات و روايات بررسى می شود تا معلوم گردد خداوند متعال و پيامبر عظيم الشأن اسلام تا چه اندازه به اين مطلب عنايت داشته‏اند و امت اسلام را با اين مسئله حياتى و بنيادى آشنا ساخته‏اند تا جائى كه به تعداد پيشوايان آسمانى و نام آن ها و به خصوص به مهدى موعود و ويژگي هاى او با صراحت تمام اشاره شده است.

 نظر دهید »

نامگداری امیرالمومنین علیه السلام بنام عمر وابوبکر

23 اسفند 1394 توسط بنده عشق

با توجه به اينكه ابوبكر و عمر جزء دشمنان سرسخت حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بودند و حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ تا آخرين لحظة عمر مبارك خود از آنها ناراضي بودند چرا حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نام فرزندان خود را به نام آن دو نامگذاري كردند؟
پاسخ:
ممكن است اين بحث توسط كساني مطرح شود كه دوست دارند بگويند حضرت علي ـ عليه السّلام ـ با خلفاء مشكلي نداشتند بلكه در كارهاي مختلف حضرت با خلفاء همكاري داشته است و حتي فرزندان خود را به نام خلفاء نام گذار ي كرده است پس چرا شما شيعيان كاسه داغ تر از آش شده ايد و خلفاء سه گانه را قبول نمي كنيد و از آنها بيزاري مي جوئيد.
آنچه از كتاب هاي شيعه و سني بدست مي آيد اين است كه در اصل اين مطلب كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرزنداني به نام عمر و ابوبكر و عثمان داشته اند اختلافي ديده نمي شود و همگي اذعان دارند كه حضرت فرزنداني بدين نامها داشته اند كه به چند نمونه از آنها اشاره مي شود:
الف: ابن اثير از علماي برجسته اهل سنت دركتاب الكامل في التاريخ در بحث مربوط به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و ذكر نسب و فرزندان و زن هاي حضرت مي نويسد: زنهاي حضرت عبارتند از:
1. فاطمه كه از او پنج فرزند به دنيا آورده است: بنام حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن.
2. ام البنين كه فرزندان او عبارتند از: عباس، جعفر، عبدالله و عثمان كه همگي در كربلا به شهادت رسيدند.
3. ليلي دختر مسعود بن خالد كه فرزندان او عبارتند از عبيدالله و ابوبكر.
4. صهباء دختر ربيعه كه عمر و رقيه را به صورت دو قلو به دنيا آورده است .(1)
در ميان علماء و بزرگان شيعه هم در اصل اين مطلب كه حضرت فرزنداني بدان نامها داشته است اختلافي ديده نمي شود.
الف: شيخ مفيد در الارشاد مي نويسد: يادگارهاي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ از دختر و پسر بيست و هفت نفرند كه عبارتند از:
حسن، حسين، زينب، ام كلثوم كه از حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ هستند.
محمد كه كنيه اش ابوالقاسم است مشهور به محمد حنفيّه.
عمر و رقيه كه دوقلو بوده اند مادرشان ام حبيب بوده است.
عباس ـ عثمان ـ جعفر و عبدالله كه از ام البنين متولد شده اند و در كربلا به شهادت رسيدند.
محمد اصغر كه كنيه اش ابوبكر است و عبيدالله كه نام مادرشان ليلي است و در كربلا شهيد شدند و بعد فرزندان ديگر حضرت را هم نقل مي كند.(2)
ب: مرحوم شيخ عباس قمي هم در كتاب شريف منتهي الامال تقريبا عين مطالب شيخ مفيد را ذكر مي كند و در آخر بحث مي افزايد كه برخي تعداد فرزندان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ را هجده پسر و هجده دختر دانسته اند كه نام برخي از آنان چنين است: عبدالله، عون، عثمان اصغر، عمر اصغر، ام كلثوم صغري و… .
گفته شده است كه عمر آخرين فرزند حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بوده است كه متولد شده است.(3)
پس ترديدي وجود ندارد كه امام علي ـ عليه السّلام ـ فرزنداني به نام هاي خلفاء سه گانه داشته اند.
حال اين سوال مطرح مي شود كه علت اين نامگذاري چه بوده است آيا به خاطر محبت و احترام حضرت نسبت به خلفاء بوده است يا علت ديگري داشته است؟
در پاسخ اين سوال بايد بگوئيم كه اولاً اين اسامي در آن زمان رايج بوده است و بر خلاف امروز كه اين اسامي حساسيت برانگيز و نشان دهندة نوع مذهب و تفكر افراد است در آن زمان ها و حتي تا قرن ها اين اسامي در ميان آنها و از جمله شيعيان رواج داشته است. شاهد مطلب ما كتاب هاي الاصابه، الاستيعاب و اُسد الغابة است كه بزرگان اهل سنت اسماء صحابه را ذكر كرده اند كه در ميان آنها حدود بيست صحابي بنام عمر و سي صحابي به نام عثمان نام مي برد اين در حالي است كه اين كتابها جامع اسماء تمام صحابه هم نبوده است.
همچنين اگر به كتب رجالي شيعه از جمله معجم رجال الحديث مراجعه كنيم، اين اسامي را در ميان شيعيان و حتي ياران نزديك ائمه ـ عليهم السلام ـ به صورت فراوان مي بينيم و علت آن اين بوده است كه نامگذاري خلفاء و يا هر فرد ناصالحي به يك اسمي عيبي براي آن اسم محسوب نمي شود مثلاً اگر كسي امروز بگويد من نام پسرم را محمد رضا نمي گذارم چون اسم شاه بوده است كسي اين سخن او را نخواهد پذيرفت. لذا شيعيان از اسامي خلفاء و حتي اسمهايي مانند معاويه وعبيدالله هم احتزاري نداشتند و در تاريخ نام آنان ثبت شده است كه به چند نمونه از آنها اشاره مي شود.
1. عثمان بن حنيف. كه والي حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در بصره بود.
2. عثمان بن عمران، كه از اصحاب امام صادق ـ عليه السّلام ـ بود و حضرت در مورد او فرمود: خدا تو را با ما در دنيا و آخرت قرار دهد.(4)
3. عثمان بن سعيد عمري معروف به زيات اسدي كه از يازده سالگي در خدمت امام جواد ـ عليه السّلام ـ بود و از طرف امام حسن عسكري ـ عليه السّلام ـ وكالت داشته است و حضرت مهدي (عج) هم او را تاييد فرموده و به عنوان اولين نائب خاص خود در غيبت صغري معرفي نمود.(5)
4. عثمان بن مظعون كه از بزرگان صحابه است و چهاردهمين نفري است كه به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ايمان آورده است. او زاهد و عابد بود و برادر رضاعي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ . وي در سال دوم هجرت وفات يافت و بعد از مرگش پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ او را بوسه داد و در حقش فرمود: او خدا و رسولش را دوست مي داشت.(6)
5. عمر بن يزيد كوفي كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ در مورد او فرمود: و الله تو از ما اهل بيت هستي.(7)
6. معاوية بن وهب كه از ياران حضرت صادق ـ عليه السّلام ـ و مورد وثوق او بوده است.(8)
7. معاوية بن عمار كه مورد وثوق امام ششم و هفتم بوده است.(9)
8. عبيدالله بن عباس، فرزند حضرت ابوالفضل العباس و… .
ثانياً: هيچ دليلي نداريم كه علت نامگذاري فرزندان حضرت بنام خلفاء بخاطر محبت و احترام نسبت به خلفاء بوده باشد بلكه نفرت و بيزاري امام علي ـ عليه السّلام ـ نسبت به خلفاء آن قدر روشن است كه نمي توان آن را انكار نمود كه حتي معاويه در جنگ صفين در يكي از مكاتبات خود به حضرت علي ـ عليه السّلام ـ چنين نوشت به من خبر رسيده كه تو براي ابوبكر و عمر و عثمان طلب رحمت مي كني و اين از دو وجه خارج نيست يا تقيه مي كني و مي ترسي كه اگر از خلفاء بيزاري بجويي مردم از دور تو پراكنده شوند و يا اينكه دروغ مي گويي.
بعد معاويه چنين مي نويسد: از بعض خواص و نزديكان تو به من خبر رسيده است كه در خلوت با شيعيان خود ميگويي من نام سه پسرم را به نام ابوبكر و عمر و عثمان گذاردم هر وقت كه از بهر ايشان طلب رحمت مي كنم بدانيد كه منظور من فرزندان خودم هستند نه خلفاء گمراه و ظالم.(10)
و نيز براي رفع اين توهم از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود: من نام فرزندم را عثمان گذاشتم بنام برادرم عثمان بن مظعون كه قبلا در مورد او اشاره شد.(11)
پس نه مجرد نامگذاري مستلزم محبت با مسماهاي پيشين است و نه عدم نامگذاري دليلي معقول بر اثبات تبري از آنها مي باشد.
________________________________________
پاورقی:
2. 1. عزالدين ابي الحسن علي بن ابي الكرم، محمد بن محمد بن عبدالكريم بن عبدالواحد الشيباني معروف به ابن اثير، ج 3، ص 296.
2. ر.ك: شيخ مفيد، الارشاد، ترجمة محمد باقر ساعدي، ج 1، باب 4، ص 342، چ سوم، 1376، نشر اسلاميه تهران.
3. شيخ عباس قمي، منتهي الامال، ج 1، فصل 6، ص 351، نشر: هجرت، چ مكرر، 1377.
4. رجال شيخ طوسي، باب العين، ص 259.
5. سيد محمد كاظم قزويني، امام مهدي از ولادت تا ظهور، ص 268، نشر الهادي، چ اول، 1376.
6. شيخ عباس قمي، تحفة الاحباب في نوادر، آثار الاصحاب، ص 303، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران، چ اول، 1370.
7. تحفة الاحباب، ص 430.
8. همان، ص 510.
9. همان، ص 509.
10. تحفة الاحباب، ص 358.
11. محمد رضا عبدالامير انصاري، ام البنين نماد از خود گذشتگي، ص 28، نشر آستان قدس رضوي، ترجمة موسي دانش، ص 28. چ اول، 1375، و تحفة الاحباب ، ص 303، و مقاتل الطالبين، ص 55.

 

 نظر دهید »

چگونه مي توانيم آية 30 سورة روم ...فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها... را كه در روايات تعبير به ولايت شده، آن گونه بحث كنيم كه رابطة آيه را با حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ مشاهده و لمس كنيم؟ در اين آيه، ربط بين فطرت و فاطر، فاطمه چيست؟

21 اسفند 1394 توسط بنده عشق


پاسخ:
در ابتدا لازم است يادآوري شود كه در معني و تفسير قرآن بايد قرائن موجود همچون آيات ديگر، رواياتي كه از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السّلام ـ به عنوان مفسران اصلي قرآن به ما رسيده است، و همچنين قرائن عقلي را بايد در نظر گرفت آنگاه نتيجه گرفت، و به هيچ وجه حق نداريم ولو اين كه مطلب كوچكي باشد را بر آيات قرآن تحميل كنيم، چون اين عمل تفسير به رأي شمرده مي‌شود، كه عقاب و عذاب سختي در پي دارد.(1)

فرق فطرت و فاطر فاطمه
فطرت و فاطر، از مادة «فطر» است كه در اصل به معناي شكافتن طولي است، ولي كاربرد فطرت در قرآن، همان خلقت و ايجاد نمودن، و ابداع است، و فاطر يعني خالق و ايجاد كننده(2) و فاطم و فاطمه از ريشه «فطم» به معناي از شير گرفتن نوزاد، و جدا، و قطع شدن آمده،(3) و فاطمه را بدان جهت فاطمه گويند كه از شر و بديها فاصله دارد، و يا به اين خاطر كه او و شيعيانش از آتش جهنم بدورند و… .(4)
از بيان فوق بدست آمد، كه فاطمه با فاطر و يا فطرت ربط لغوي ندارند، و بر ربط غيرلغوي هم دليلي در ذيل آيه‌ي مذكور نيافتيم، هرچند در ذيل برخي آياتي ديگر رواياتي وارد شده كه بعداً بيان مي‌شود.
اما معناي آية مورد پرسش: آنچه از روايات به دست مي‌آيد، دو معني در بين آن معروف‌تر و مشهورتر است، كه به برخي روايات در اين زمينه اشاره مي‌شود.
الف: فطرت توحيدي: عده‌ي كثيري از مفسرين، فطرت را به معناي فطرت توحيدي، اسلام، دين(5) گرفته‌اند كه روايات عديده‌اي اين امر را تأييد مي‌كند، از جمله امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: …هي الاسلام فطرهم الله حين اخذ ميثاقهم علي التوحيد…(6)
و همچنين امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: فطرهم علي المعرفة به(7) يعني خداوند مردم را بر معرفت و شناخت خويش آفريده و اين معرفت را در خمير ماية آنها قرار داده است.
ب: ولايت: در مجموعه‌اي از روايات فطرة الله: به ولايت تفسير شده است، منتهي در برخي از آنها در كنار توحيد و رسالت آمده، مانند آنچه كه از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه حضرت فرمود: علي التوحيد، و محمد رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ و علي اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ، (8) و در برخي از آنها فقط به ولايت تفسير شده است، مانند آنچه امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: هي الولايه(9) يعني فطرت همان ولايت است، البته بايد توجه كرد كه بين اين روايات تنافي و تضاد نيست. چون توحيد مراتبي دارد يكي از مرتبه‌هاي آن توحيد افعالي است، و اين مرتبه نيز شاخه‌هايي دارد كه يكي از آنها توحيد در ولايت است، و ولايت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و ائمه اطهار در طول ولايت خداوند متعال است.(10) لذا تنافي و تضاد برداشته مي‌شود، چون معرفت به ولايت ائمه ـ عليهم السّلام ـ برگشت به توحيد دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، آيه‌ي مذكور به صورت مستقيم شامل فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ نمي‌شود مگر به اين صورت كه بگوئيم: ولايت ائمه ـ عليهم السّلام ـ از فاطمه ـ سلام الله عليها ـ جدا نيست، چون همه نور واحدند، ولي با توجه به آيات و روايات عديده‌اي كه در فضيلت صديقه اطهر، فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ داريم هيچ نيازي نيست كه ما با تلاش و توجيه آيه‌ي مذكور را منطبق بر حضرت كنيم، و يا آن حضرت را مشمول آيه بدانيم، براي استفاده و بهره‌برداري بيشتر به برخي آيات و روايات وارده در شأن و منزلت صديقه اطهر اشاره مي‌كنيم:
الف: آيات:
1. آيه‌ي تطهير إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً(11) خدا چنين اراده فرموده كه رجس (ناپاكي و گناه) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاك و منزه گرداند، حدود 16 نفر از صحابه، و 300 نفر از غير صحابه نقل كرده‌اند كه آيه‌ي فوق، در منزل ام سلمه، درباره پنج تن آل عبا (پيامبر، علي، ‌فاطمه، حسن و حسين ـ عليهم السّلام ـ ) وارد شده است.(12)
2. آية مباهله: فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ…(13) پس بگو (اي پيامبر) بياييد ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخيزيم (يعني در حق يكديگر نفرين كنيم) تا دروغگويان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم، به اتفاق شيعيان(14) و اكثريت قاطع اهل سنّت(15) مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است.
3. فَتَلَقَّي آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ(16) پس حضرت آدم از خداوند كلماتي را فرا گرفت و آن كلمات را وسيلة قبولي توبة خويش قرار داد، و خداوند توبة ‌او را پذيرفت،‌ در روايتي از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ رسيده است كه آن كلمات اين بود: أسألك بحق محمد و علي و فاطمة و الحسن و الحسين الا ثبت علي فتاب، به حق محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين توبة مرا قبول فرما.
4. وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمهُنَّ(17) هنگامي كه (خداوند) ابراهيم را با كلماتي امتحان فرمود، و او به خوبي از عهدة امتحان برآمد.
در روايتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: مراد از «كلمات» همان است كه حضرت آدم دريافت نمود يعني اسألك بحق محمد و علي و فاطمه و الحسن و الحسين»(18) پروردگارا، به حق محمد، علي فاطمه و حسن و حسين از تو درخواست مي‌نمايم كه توبة مرا بپذيري.
و همچنين آيه‌ي مودت(19) و سورة كوثر و… در شأن و عظمت فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ وارد شده اند.
ب: ‌روايات: فضائل حضرت در روايات بيش از آن است كه بتوان عناوين آنها را فقط بيان نمود، لذا پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: الويل ثم الويل لمن شكّ في فضل فاطمة.(20)
واي سپس واي، و خشم و عذاب خدا بر كسي كه در فضيلت فاطمه شك كند،. كه در اينجا به عناوين برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:
1. فاطمه كسي است كه وقتي پا به دنيا گذاشت، مكه و جهان با نور او نوراني شد، فلما سقطت الي الارض اشرق منها النور.(21)
2. زهرا كسي است كه هنگام به دنيا آمدن به توحيد و رسالت و ولايت شهادت داد: و قالت اشهد ان لا اله الا الله و ان ابي رسول الله و ان بعلي سيد الاوصياء… ،(22)
3. و فاطمه كسي است كه 75 روز يا 95 روز بعد از پدر ملائكه با او سخن مي گفتند: انما سمّيت فاطمة محدّثة لان الملائكة كانت تهبط من السماء…..(23)
4. و زهرا كسي است كه وقتي در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشك مي‌ريخت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: و اللذي بعثني بالحق لقد بكي بكائل عرش الله، ما حوله من الملائكة و السموات و الارضون، و ما فيها(24) قسم به آن كسي كه مرا به رسالت برانگيخت همانا از گرية‌ تو عرش خداوند و ملائكه و آسمان‌ها و زمين و تمام موجودات گريستند.
نتيجه اين شد، كه آية مورد سؤال به صورت مستقيم ربطي به فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ ندارد، و همچنين بين فاطر و فطرت، و بين فاطمه از نظر لغوي ارتباطي نيست.
ولي آيات عديده‌اي چون آية تطهير، مباهله، مودت، سورة كوثر و روايات كثيره‌اي بر فضيلت آن بانوي با عظمت دلالت دارد.

پاورقی:
1. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، ‌داراحياء‌التراث العربي، ج89، ص107ـ111.
2. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، دفتر نشر كتاب، چاپ دوم، 1404هـ ، ص382.
3. المنجد، بيروت، دارالمشرق، چاپ بيست و يکم، ص588.
4. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، داراحياء للتراث العربي، ج43، ص10و14.
5. ابوعلي طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، بيروت دارالمعرفه، چاپ دوم، 1408 هـ ، ج7-8، ص474.
6. فيض كاشاني، محسن، تفسير الصافي، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ سوم، 1402 هـ ، ج4، ص132.
7. همان، ج4، ص132.
8. همان، ص132.
9. همان، ص131.
10. سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، انتشارات اسلامي، ج2، ص336ـ345.
11. احزاب: 33.
12. اميني، عبدالحسين، فاطمه زهرا، با تحقيق از محمد اميني، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، 1376، ص53ـ55 و ر.ك: الغدير، ‌ج1، ص50. ج3، ص24و196. ج5، ص416. ج6، ص170. ج9، ص348.
13. آل عمران: 61.
14. فاطمه زهرا، همان، ص68و69.
15. ر.ك: مسلم، صحيح كتاب فضائل الصحابه، ج4، ص1871، ح32، احمدبن حنبل، مسند، ج1، ص185. و سنن ترمزي، ‌ج5، ص638، ‌ح3724، و…
16. بقره: 37.
17. بقره: 124.
18. ر.ك: بحارالانوار، پيشين، ج11، ص176 و ر.ك: قندوزي، ‌ينابيع الموده، ص97.
19. شوري: 23.
20. رحماني، فاطمه زهرا، ص102،‌ به نقل از مجلة مبلغان شماره 32، ص18.
21. بحارالانوار، پيشين، ‌ج16، ص80و81، ج43، ص2و3.
22. همان، ج43، ص3.
23. همان، ج26، ص75.
24. همان، ج22، ص491و484.

 نظر دهید »

خداوند در قرآن صريحاً حضرت مريم را بر زنان جهان برتر قرار داده است چرا ما حضرت فاطمه را برتر از ايشان مي دانيم؟

21 اسفند 1394 توسط بنده عشق

پاسخ:
تنها بانويي كه در قرآن كريم به نام خاص وي تصريح شده و با كمال تجليل از وي سخن به ميان آمده است، حضرت مريم ـ عليها سلام ـ است:
وَ اِذْ قالَتِ المَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ اِنّ الله اصْطَفاكِ و طَهَّرَكِ واصْطَفاكِ عَلي نِساءِ العالمين(1) (و به ياد آوريد) هنگامي را كه فرشتگان گفتند: اي مريم! خدا تو را برگزيده، و پاك ساخته، بر تمام زنان جهان برتري داده است.(2) جمله ي «و اذ قالت الملائكة يا مريم…» كه بيان گر سخن گفتن فرشتگان با مريم است، نشان مي دهد كه فرشتگان ممكن است با انساني غير از پيامبران نيز سخن گويند، و اين جمله حاكي از بلندي مقام مريم است.

اِنَّ اللهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ

فرشتگان به او بشارت مي دهند كه خداوند او را برگزيده و پاك گردانيده است، يعني بر اثر تقوي و پرهيزگاري و ايمان و عبادت از برگزيدگان خدا و پاكان شد، او برگزيده شد كه پيامبري همچون عيسي از وي به وجود آيد.

واصْطَفاكِ عَلي نِساءِ العالَمين

سپس بار ديگر اين جمله را تكرار كرده مي فرمايد: خدا تو را از همه ي زنان جهان برگزيده جمله ي اول تنها اشاره به صفات عالي انساني مريم مي كند، و به عنوان انسان برگزيده از او نام مي برد، و در جمله ي دوم كه «اصطفاك» تكرار گرديده اشاره به برتري او بر همه زنان معاصر خود مي كند.
اين آيه گواه بر اين است كه مريم بزرگترين شخصيت زن در جهان خود بوده است، و اين موضوع با آنچه درباره ي بانوي اسلام حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ رسيده است كه او برترين بانوي جهان است منافات ندارد. زيرا در روايات متعدد اين مضمون آمده كه از پيغمبر اسلام ـ صلي الله عليه وآله ـ و امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده: اما مريم كانت سيدةُ نساء زمانها، اما فاطمة فهي سيدة نساء العالمين من الاولين و الاخرين، اما مريم بانوي زنان زمان خود بود، اما فاطمه بانوي همه ي بانوان جهان از اولين و آخرين است.(3) و از امام باقر ـ عليه السلام ـ نيز نقل شده: معني الآية اصطفاك من ذرية الانبياء و طَهرك من النصاح اصطفاك لولادة عيسي ـ عليه السلام ـ من غير فحل»(4) و معناي آيه اين است كه تو را از ميان فرزندان انبياء برگزيد و از ناپاكي ها پاك گردانيد و براي ولادت عيسي ـ عليه السلام ـ انتخاب نمود بدون آن كه شوهر داشته باشي.

اما كلمه ي «العالمين» در آيه ي مورد نظر هيچ گونه منافاتي با آنچه گفتيم ندارد. زيرا كلمه ي «العالمين» در قرآن و عبارات معمولي به معناي مردمي كه در يك عصر و زمان زندگي مي كنند، آمده است چنانكه درباره ي بني اسرائيل مي خوانيم: «و اني فضّلتكم علي العالمين»(5) و من شما را بر جهانيان برتري بخشيدم، بديهي است منظور برتري مؤمنان بني اسرائيل بر مردم عصر خود بوده است.(6)
نتيجه آن كه با توجه به رواياتي كه از پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه وآله ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ نقل شده است آيه شريفه دلالت بر اين دارد كه حضرت مريم ـ سلام الله عليها ـ بزرگ ترين شخصيت زن در عصر خود بوده و حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ بزرگ ترين شخصيت زن در همه اعصار مي باشد.

پاورقی:
1. آل عمران: 42.
2. قرآن كريم، ترجمه آيت الله ناصر مكارم شيرازي، قم، اميرالمؤمنين، چاپ اول، 1378.
3. مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ شانزدهم، 1362، ج 2، ص 409.
4. فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، قم، ناصرخسرو، چاپ پنجم، 1376، ج 2، ص 746.
5. بقره: 47.
6. مكارم شيرازي، ناصر و جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب اسلاميه، چاپ شانزدهم، 1362، ج 2، ص 410.

 نظر دهید »

سوره هاو اذكار خاص و مورد علاقه ويژه فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ

20 اسفند 1394 توسط بنده عشق


سوره‌هايي كه مستقلاً درباره فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ نازل شده است محدود است ولي آياتي كه دربارة ایشان نازل شده اند فراوان هستند كه به نمونه‌هايي اشاره مي‌شود:

فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـدرباره فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ نيز سوره‌ها و آياتي نازل شده است، از جمله سوره كوثر، سوره قدر (إنّا اَنْزَلناه) و سوره هل اتي (انسان)، امّا آيات نازله در مورد آن حضرت فراوان است كه به اين آيات مي‌توان اشاره كرد:

1. آيه تطهير كه دلالت بر عصمت آن خانم مي‌كند.(1)

2. آيه مباهله، كه مربوط به شركت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ كه مربوط به جريان نفرين و دعا عليه مسيحيان نجران مي‌شود.(2)

3. آيه فَتَلَقّي آدم(3) كه مربوط به توسل حضرت آدم به فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است.(4)

4. آيه وَ إِذِ ابْتَلي إِبْراهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمات(5) كه مراد از كلمات فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ مي‌باشند.(6)

5. آيه مودّت: در سوره شوري، 23 كه مربوط به لزوم مودت و محبت نسبت به فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ است.
6. و آيه امانت كه مربوط به اثبات ولايت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ است.7)

اذكار خاصّ فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـمي‌توان از ذكر تسبيحات فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ و نماز و دعاي مخصوص كه جبرئيل به او تعليم نموده است،(8) و دعاي معروف حضرت كه به دعاي معروف فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ معروف مي باشد اين است: «بِسْمِ الله النّور، بسم الله الّذي يَقُولُ لِلشَّيءِ كنْ فَيكُون، بسم الله الّذي يَعْلَمُ خائِنَةَ الّاَعْيُن و ما تُخْفي الصُّدور، بسم الله الّذي خلق النّور مِنَ النّور، بسم الله هُو بالمَعْروفِ مَذْكُورُ، بسم الله اَنْزَلَ النّورَ عَلَي الطّورِ، بِقَدَرٍ مقدُورٍ في كِتابٍ مسطورٍ عَلي نَبِيٍ مَحْبور»(9)
پاورقی:
1. احزاب: 33. ر.ك: حسين بن مسعود بغوي، شرح السنه، ج 7، ص 203. و اميني،عبدالحسين، فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، ص 49.
2. اميني، همان، ص 67. و ابوالفرج اصفهاني، الاغاني، بيروت، دار الكتب العلميه، ج 12، ص 6 ـ 10.
3. بقره: 37.
4. فاطمه زهرا، همان، ص 73. و متقي هندي، كنز العمال، مؤسسة الرسالة، ج 2، ص 358، حديث 4237.
5. بقره: 124.
6. مجلسي، محمد باقر بحار الانوار، ج 11، ص 176، و معاني الاخبار، ص 126، و قندوزي، ينابيع المودة، ص 97.
7. احزاب: 72 و ر.ك: اميني، فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، ص 133.
8. مفاتيح الجنان، ص 66 ـ 68.
9. بحار الانوار، ج 92، ص 37، دلائل الامامة، ص 28، مهرج الدعوات، ص 7 و ص 140 و ر.ك: دشتي، محمد، فرهنگ سخنان فاطمه، انتشارات مشهور، ص 114.

 1 نظر

اختلاف معنای واژه های مشترک فارسی و قرآن

23 بهمن 1394 توسط بنده عشق
 نظر دهید »

بررسی جبرو اختیار در انجیل و قرآن

13 بهمن 1394 توسط بنده عشق

jabr.pdfبسم الله الرحمن الرحیم
شورای عالی حوزه علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
مدرسه ی علمیه ریحانه النبی(سلام الله علیها)- شیراز

موضوع مقاله:
بررسی جبرو اختیار در انجیل و قرآن

استاد راهنما:
حجه الاسلام و المسلمین آقای محمودی

گردآورنده:
راضیه سلطانی

زمستان93

 نظر دهید »

شیوه های جنگ روانی از منظر قرآن

13 بهمن 1394 توسط بنده عشق

tahghegh.pdfبسم الله الرحمن الرحیم
شورای عالی حوزه علمیه قم
مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران
مدرسه ی علمیه ریحانه النبی(سلام الله علیها)- شیراز

موضوع تحقیق:
شیوه های جنگ روانی از منظر قرآن

استاد راهنما:
جناب آقای عرفان

گردآورنده:
راضیه سلطانی

بهار92

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ردپای عشق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • کاوش های علمی
  • قرة العین المصطفی
  • ایام
  • جرعه ای از کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس