ردپای عشق

ردپای عشق

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

لوح معروف حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ كه از جابر بن عبد الله انصاري نقل شده است

27 بهمن 1394 توسط بنده عشق

اين روايت كه از جابر نقل شده و در آن از لوح حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ نام برده شده و به معرفي آن مي پردازد در كتب معتبر حديثي نقل شده است ولي نقل آن به دو گونه مي باشد.
1ـ در عده اي از احاديث بنابر مناسبت هائي خود جابر روايت را براي افراد مختلف نقل مي كند كه غالباً مختصر و نقل به معني مي باشد و محتواي لوح را گزارش مي دهد.
2ـ نوع دوم از نقل حديث كه كامل است و متن لوح نيز در آن ذكر شده روايتي است كه امام صادق ـ عليه السلام ـ بدين گونه نقل مي كند كه ما به خاطر كامل بودن آن را نقل مي كنيم.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد روزي پدرم (امام باقر ـ عليه السلام ـ ) به جابر بن عبد الله گفت جابر كي وقت داري با هم خلوت كنيم و با يكديگر حرف بزنيم و از تو سوالي بپرسم ؟جابر گفت هر وقت كه شما بفرمائيد. وقتي تعيين شد و در آن وقت پدرم و جابر با يكديگر خلوت كردند پدرم به جابر گفت: جابر خبر بده به من از لوحي كه در دست مادرم فاطمه ديدي و از آن چه مادرم از آن لوح به تو خبر داد.
جابر گفت: شهادت مي دهم كه روزي پيش مادرتان رفتم تا ولادت امام حسين ـ عليه السلام ـ را تبريك بگويم. و در دست ايشان لوح سبزي ديدم كه فكر كردم زمرد است و در آن لوح نوشته سفيدي ديدم مثل رنگ خورشيد.
به ايشان گفتم پدر و مادرم فدايت اين لوح چيست؟
در جواب فرمودند:(( اين لوحي است كه خداوند به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ اهدا كرده و در آن اسم پدرم، همسرم و اسم دو پسرم و اوصيا بعد از آن ها ذكر شده، و پدرم آن را به من بخشيد تا مرا خشنود كند.
جابر مي گويد: مادرتان آن لوح را به من داد و من آن را خواندم و از آن يك نسخه نوشتم.
پدرم گفت جابر آيا مي تواني آن چه را نوشتي به من نشان دهي جابر گفت: بله!
سپس هر دو به خانه جابر رفتند و جابر صحيفه اي كه از پوست آهو بود بيرون آورد.
پدرم گفت جابر نگاه كن به صحيفه اي كه داري تا من آن را (از حفظ) بر تو بخوانم جابر به صحيفه نگاه كرد و پدرم كلمه به كلمه آن را خواند و جابر شهادت داد كه هر چه امام خوانده عين همان صحيفه است.


بسم الله الرحمن الرحيم
اين كتابي است (از خداوند عزيز و حكيم)(1) بر پيامبرش، نورش، دليلش، سفير و حجابش محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه آن (را روح الامين از جانب خدا آورده).(2)
اي محمد نام هاي مرا بزرگ شمار و به نعمت هاي من شكر كن، و لطف هاي مرا انكار نكن (منم خداي واحد)(3)
همان كه شكننده جباران و انتقام جوي مظلومان و جزا دهنده قيامت هست.
براستي منم خداي واحد پس هر كه به غير فضل من اميدوار باشد و جز از عدل من از چيز ديگري بترسد (او را چنان عذاب مي كنم كه تا حالا كسي را آن گونه عذاب نكرده ام)(4) پس مرا عبادت كن و بر من توكل كن.
به درستي من هيچ پيامبر را مبعوث نكرده ام مگر آن كه بعد از وفاتش براي او خليفه اي تعيين كرده ام. و من تو را بر تمام پيامبران فضيلت دادم.
و اوصيا تو را به اوصيا و انبيا پيشين فضيلت دادم.
و تو را به خاطر دو نوه ات حسن و حسين اكرام كردم و حسن معدن علم الهي است بعد از پدرش و حسين خازن وحي من است و او را با شهادت ارجمند ساختم و عاقبت او را ختم به سعادت كردم و او افضل شهيدان است و بالاترين درجه شهد امال اوست.
من كلمه تامه ام را همراه او كردم و حجت رساي خود را نزد او نهادم و به وسيله خاندان او عذاب كنم و پاداش دهم.
اول آنان سيد عابدين و زيور دوستان است.
دوم: پسرش محمد (هم نام جدش) شكافنده علوم، و معدن حكمت الهي است.
سوم: جعفر است كه هر كس او را رد كند مرا رد كرده هر آينه گرامي دارم جعفر را و او را در مورد دوستانش پس از وي شاد سازم.
چهارم: موسي است كه بر آشوبي سخت و گيج كننده دچار مي شود زيرا رشته عهد من قطع نمي شود و حجت نهان نماند و به راستي دوستانم از جام سرشار بنوشند و هر كسي يكي از آنان را منكر باشد منكر نعمت من شده و هر كه يك آيه از كتاب مرا برگرداند بر من افترا بسته.
پنجم: واي بر كسي كه بعد از موسي ـ عليه السلام ـ منكر علي (امام هشتم) و دوست و ياور من شود.
همان كه بارهاي سنگين نبوت را به دوش او گذارم و بدان وسيله او را امتحان كنم او را مردي پليد و مستكبر مي كشد و در شهري كه بنده ام صالح آن را ساخته دفن مي كنند پهلوي بدترين مخلوقم (هارون) به خاك سپرده مي شود.
ششم: و وعده من ثابت است و همانا خوشحال كنم او را (امام رضا) به فرزندش محمد بن علي و محمد ـ عليه السلام ـ خليفه بعد از او وارث علم او و معدن علم الهي و موضع سر الهي است و او حجت من بر خلق است هر بنده اي به او ايمان آورد بهشت جايگاه اوست و شفاعتش را نسبت به هفتاد تن از خاندانش كه همگي سزاوار دوزخ باشند مي پذيرم.
هفتم: عاقبت كار پسرش علي را كه دوست و ياور من و گواه در ميان مخلوق من و امين وحي الهي است سعادت رسانم.
هشتم: و از او بوجود آرم دعوت كننده به سوي الهي و خزانه دار علمم حسن را.
نهم: و اين رشته را بوجود پسر او (م ح م د) كه رحمت للعالمين است كامل كنم همان كه كمال موسي رونق عيسي و صبر ايوب دارد.
در زمان غيبت او دوستان من خوار گردند و ستمگران سرهاي آنان را براي يكديگر هديه فرستند چنان كه سرهاي ترك و ديلم (كفار) را بهديه فرستند.
ايشان را بكشند و بسوزانند و آن ها ترسان و بيم ناك باشند زمين از خونشان رنگين گردد و ناله و واويلا در ميان زنانشان بلند شود.
آن ها دوستان حقيقي من هستند. بوسيله آن ها هر آشوب سخت و تاريك را بزدايم و به بركت آن ها شبهات و مصيبت ها را بر دارم (درود و رحمت پروردگارشان بر آن ها باد و آن ها هدايت شدگانند).))(5) (6)
اين متن لوح معروف حضرت فاطمه ـ سلام الله عليه ـ مي باشد كه در آن نام 12 امام معصوم ـ عليه السلام ـ نقل شده و به پاره اي از القاب و فضائل و تاريخ هر يك به صورت اجمالي اشاره شده است.


پاورقی:
1.زمر : 1.
2. شعرا : 193.
3. طه : 14.
4. مائده : 115.
5. بقره : 157.
6. کلینی، محمد، اصول کافی، تهران، اسلامیه، 1362 ش، دوم، ج 1، ص 527.

 نظر دهید »

سند دقيق جمله «الهي يا حميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطر به حق فاطمه و...»

27 بهمن 1394 توسط بنده عشق

از صاحب كتاب الدرالثمين در تفسير آيه سوره بقره كه خداوند مي فرمايد: «سپس حضرت آدم ـ عليه السلام ـ از پروردگارش كلماتي دريافت داشت و خداوند توبه او را پذيرفت، چرا كه خداوند توبه پذير و مهربان است» چنين نقل شده است: «حضرت آدم ـ عليه السلام ـ به ساق عرش نگاه كرد و اسامي مبارك رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ را مشاهده نمود.
جبرئيل امين اين اسامي را بر حضرت آدم ـ عليه السلام ـ تلقين نموده و گفت كه اين دعا را بخوان:
«ياحميد بحق محمد يا عالي بحق علي يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الحسن و الحسين و منك الاحسان» وقتي حضرت آدم ـ عليه السلام ـ نام امام حسين ـ عليه السلام ـ را گفت، اشك از چشمانش جاري شده و قلبش دگرگون شد و از جبرئيل پرسيد:
چرا وقتي نام امام حسين ـ عليه السلام ـ را گفتم، اشكم جاري شده و قلبم شكست؟!
جبرئيل پاسخ داد: براي آن حضرت مصيبتي رخ خواهد داد كه همه مصيبت ها در مقايسه با آن كوچك هستند!
حضرت آدم ـ عليه السلام ـ پرسيد: اين چه مصيبتي است؟
جبرئيل پاسخ داد: عطشان، بي كس، تنها و بي ياور كشته مي شود كه در آن حال ندا در مي دهد كه واي از عطش واي از نداشتن ياور و كمك رسان!
تا اينكه در اثر عطش آسمان را همچون دود بيند، ولي دشمنانش بجاي آب با شمشيرهايشان او را جواب مي دهند و در اين حال او را همانند گوسفندي كه از پشت گردن ذبح كنند، مي كشند و خيمه هايش را غارت نموده و سر مباركش را با سرهاي يارانش به همراه زنانش در شهرها مي گردانند.
در اين هنگام حضرت آدم ـ عليه السلام ـ گريه كرد و جبرئيل امين نيز با او به شدت گريست.(1)
سند اين دعاعلامه مجلسي فقط مي نويسد از صاحب درالثمين روايت شده و بحراني نيز در العوالم مي گويد كه برخي از اصحاب ما از صاحب الدرالثمين روايت كرده اند و ابطحي اصفهاني نيز از همان نقل مي كند ولي همان گونه كه مشاهده مي شود، در اين متن نيامده است كه كدام يك از معصومان ـ عليهم السلام ـ اين تفسير را بيان فرموده اند، هر چند از لفظ «روايت شده» مي توان فهميد كه اين متن را روايت معصوم مي دانند.
اما صاحب الدرالثمين: براي پي بردن به سند اصلي اين متن بايستي مشخص شود كه صاحب الدر الثمين چه كسي است، زيرا بيش از 20 كتاب با همين نام از نويسندگان مختلف وجود دارد و لذا نمي توان گفت صاحب اين كتاب كه اين داستان از او نقل شده، يك از اين مؤلفان مي باشد.
از سوي ديگر مشخص نيست كه اين روايت را از آن كتاب نقل كرده باشند، زيرا ممكن است صاحب كتاب، اين متن را به كسي نقل نموده است ولي در كتابش ننوشته است و شايد بخاطر همين بجاي اينكه علامه و ديگران بنويسند كه دركتاب الدرالثمين آمده، مي نويسند از صاحب اين كتاب نقل شده است.
خلاصه سخن اينكه نمي توان سند اين متن و داستان را يافت ولي مي توان اين دعا را به قصد رجاء يعني به اين اميد كه خداوند با خواندنش دعاهاي مان را اجابت كند و به اين اميد كه شايد از معصوم ـ عليهم السلام ـ نقل شده و سند داشته ولي به دست ما نرسيده، آن را خواند.
پاورقی:
1. ر.ک: مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج44، ص245، باب 30، ح44، ور.ک: بحراني، عبدالله، العوالم، الامام الحسين، (علیه السلام)، قم. امير، چاپ اول، 1407ق، ص104، و ر.ک: موحد ابطحي اصفهاني، علي. الامام الحسين (علیه السلام)، في احاديث الفريقين من قبل الولاده الي بعد الشهاده، بي جا، مولف، چاپ اول، 1418ق، ص312.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

ردپای عشق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • کاوش های علمی
  • قرة العین المصطفی
  • ایام
  • جرعه ای از کتاب

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس