عصمت حضرت زهرا (سلام الله عليها) و نيز مقام صبر كه خدا اوليايش را به آن دعوت كرده با گريه و بيتابي حضرت زهرا (سلام الله عليها) بعد از رحلت پدرش
1.متاثر شدن از حوادث ناگوار و تلخ در زندگي مانند از دست دادن عزيزان آن هم شخصيت هاي بي نظير و الهي كه وجود شان براي همگان خيرات و بركات بيشمار دارد يك امر طبيعي و معمول و معقول مي باشد و اصولاً بين عزاداري وگريه بر از دست رفتگان، كه لازمۀ فطرت انساني است، با بي تابي و اضطراب و چاك كردن گريبان و خراشيدن صورت، ناشي از تاثر شديد كه آميخته با اعتراض و شكوه و شكايت از مقدرات و قضاي الهي كه منافي با مقام صبر در بندگان خداوند متعال است تفاوت آشكار وجود دارد .
راه نخست راه پيامبر و ياران اوست، آنگاه كه ابراهيم فرزند پيامبر درگذشت، چنين فرمود: « چشم گريان است و اشكريزان،و قلب سوزان».(1) در جنگ احد وقتي حمزه به شهادت رسيد، صفيه دختر عبدالمطلب از راه رسيد، و به دنبال پيامبر ميگشت وقتي آن حضرت را يافت، پيامبر بين او و انصار فاصله انداخت، و فرمود: او را به حال خود واگذاريد: صفيه نزد پيامبر و يا جنازۀ حمزه نشست و گريست. هرگاه صداي او به گريه بلند مي شد صداي گريۀ پيامبر نيز بلند مي شد و اگر او آهسته مي گريست پيامبر هم آهسته گريه مي كرد. فاطمه دختر رسول خدا نيز مي گريست. و به فاطمه مي فرمود: «هيچ كس مانند تو مصيبت نخواهد ديد».(2)
2- به نظر مي رسد معناي اين جمله كه « حضرت بعد از رحلت پدرش آن قدر گريه مي كردند كه همسايگان گفتند ما از گريه فاطمه (سلام الله عليها) اذيت مي شويم» شيون و ناله هاي با آواز بلند نباشد زيرا كه همسايگان هرگز از شنيدن صداي گريه حضرت صديقه طاهره سلام الله عليها در اذيت و آزار نبودند چه آن كه شأن آن حضرت اعلي و اجل از آن بود كه ناله و شيون كنند كه صداي مباركش موجب آزار همسايگان شود بلكه معناي اين جمله معروف كه مردم به اميرالمومنين گفتند به فاطمه (سلام الله عليها) بگوييد يا شب گريه كنند يا روز ، اين است كه وقتي زنان مدينه به عيادت آن بانو مي رفتند هميشه او را غمگين و اندوهناك و گريان مي ديدند و وقتي بر مي گشتند به خانه هاي شان گريه و ناله مي كردند و اين وضعيت به همه شهر سرايت كرده بود و لذا اغلب مردم ناراحت بودند و در حقيقت موجب رسوايي و بي اعتباري دستگاه غاصب خلافت و كساني كه در حق آن حضرت ستم نموده و موجب ناراحتي و آزار او شده بودند ميگرديد و لذا از اميرالمومنين (علیه السلام) تقاضا نمودند كه به حضرت صديقه بگويند كم تر اظهار ناراحتي نمايند.
در حقيقت عزاداري حضرت صديقه ي شهيده و اظهار ناراحتي و گريه هاي آن بانوي مظلومه را مي توان يك نوع مبارزه در راستاي بيان مظلوميت اهل بيت و رسوا نمودن دستگاه غاصب خلافت تلقي نمود چنان چه اين امر در قضيه ي دفن و كفن و پنهان بودن قبر شريف او كه قطعا به سفارش آن حضرت و تدبير اميرالمومنين بوده مشهود است.
پاورقی:
1. مجمع الزوائد، هيثمی، ج3، ص8 . دار الكتب العلمية - بيروت – لبنان، 1408 ه .
2. مقريزی، امتاع االاسماع، ص154. منشورات محمد علي بيضون ، دار الكتب العلمية - بيروت – لبنان ، 1420 ه .